متد بازیگری گرتفسکی

متد بازیگری گرتفسکی، یکی از رویکردهای خاص و نوآورانه در حوزه بازیگری است که با دیدگاهی متفاوت به رشد و پرورش بازیگر میپردازد. این متد، بر اساس اصول و دیدگاههای گرتفسکی (Jerzy Grotowski)، کارگردان تئاتر لهستانی در دهههای ۰۶۹۱ و ۰۶۹۱ شکل گرفت و نقش مهمی در تئاتر و بازیگری مدرن داشته است. در ادامه به بررسی جزئیات، ویژگیها و اصول این متد و همچنین تأثیرات آن بر هنر بازیگری میپردازیم.

پیش زمینه و فلسفه گرتفسکی

گرتفسکی در تئاتر به دنبال یک رویکرد جدید و ناب بود. او به جای تمرکز بر جلوههای صحنهای و ابزارهای نمایشی مانند صحنهآرایی یا نورپردازی، به شکلی از بازیگری اعتقاد داشت که بر پایه خلاقیت ذاتی بازیگر و استفاده از بدن بهعنوان ابزار اصلی بازیگری است. گرتفسکی معتقد بود که تئاتر میتواند بدون تجملات و زرق و برق هم اثربخش باشد و این امر با تکیه بر توانایی بازیگر در انتقال احساسات و ارتباط مستقیم با مخاطب امکانپذیر است. 

اصول و تکنیک های متد گرتفسکی

۱. بازیگری به عنوان یک ابزار خام: یکی از اصول مهم متد گرتفسکی این است که بازیگر باید خود را بهعنوان “ابزار خام” در نظر بگیرد. گرتفسکی تأکید میکرد که بازیگر باید تمام محدودیتهای خود را کنار بگذارد و به جستجوی صادقانهترین احساسات درون خود بپردازد. این اصل، رهایی از “خود” و از میان برداشتن هرگونهسد و مانع درونی برای ارتباط با مخاطب است.

۲. تئاتر بیچیز (Poor Theatre): گرتفسکی تئاتر خود را “تئاتر بیچیز” نامید؛ چرا که معتقد بود در بازیگری و نمایش، تنها چیزی که نیاز است، خود بازیگر است. به عقیده او، دکورها، نورپردازی، و حتی لباسهای پیچیده در تئاتر لزومی ندارند و این ابزارها میتوانند حواس مخاطب را از اجرای واقعی بازیگر پرت کنند. بنابراین، در تئاتر بیچیز، تمرکز تنها بر روی بازیگر و توانایی او در بازآفرینی نقش است.

۳. حرکت و بدن در مرکز توجه: بدن بازیگر در متد گرتفسکی مهمترین وسیله انتقال حس و معنا است. او معتقد بود که حرکات بدن میتواند احساسات و افکار را به صورت بصری منتقل کند و این امر به بازیگر امکان میدهد که بدون استفاده از زبان یا کلمات، با مخاطب ارتباط برقرار کند. بنابراین، تمرینهای جسمانی و تکنیکهای بدنی بسیار در متد گرتفسکی اهمیت دارند و بازیگران باید به مهارتهای فیزیکی خود تسلط کامل داشته باشند.

۴. کارکرد تمرینات و ریاضت فیزیکی: در این متد، تمرینهای سخت و طاقتفرسای فیزیکی بهعنوان یک بخش اساسی از آموزش بازیگر در نظر گرفته میشوند.

گرتفسکی معتقد بود که بازیگر باید به سطحی از خودآگاهی جسمانی برسد که به او اجازه دهد حرکات و عواطف خود را بهطور کامل کنترل کند. این تمرینها به بازیگر کمک میکنند تا بهمرور تمام محدودیتهای جسمانی و ذهنی خود را بشکند و به حالتهای خلاقانه و آزاد در بازیگری دست یابد.

۵. روابط و ارتباط با تماشاچیان: در متد گرتفسکی، بازیگر با مخاطب رابطهای نزدیکو صمیمی برقرار میکند. نمایشهای او غالباً در فضاهای کوچک و صمیمی اجرا میشدند که امکان نزدیکی و تماس مستقیم میان بازیگر و تماشاگران را فراهم میکرد. این تجربه حسی و نزدیک، فرصتی بود برای مخاطبان تا احساس کنند که بخشی از نمایش هستند و با بازیگر همدلی و همآوایی بیشتری داشته باشند.

تأثیر متد گرتفسکی بر بازیگری

متد گرتفسکی، بر روی بازیگران و کارگردانان بسیاری تأثیر گذاشته است. این متد باعث شد تا بازیگران به اهمیت حضور فیزیکی و درونی خود بر روی صحنه پی ببرند و به جستجوی راههایی بپردازند که با این ویژگیها بازی خود را متحول کنند. 

بازیگران در متد گرتفسکی بهجای تکیه بر متن و دیالوگها، به حس و تجربه درونی خود و نحوه بیان آن از طریق بدن اهمیت میدهند. این نوع بازیگری، تماشاگر را به تجربهای غریزی و حسی از نمایش دعوت میکند و او را درگیر احساسات و افکار عمیقی میکند که شاید در تجربه روزمره خود کمتر با آنها روبهرو شود.

محدودیتها و چالشهای متد گرتفسکی

این متد، علیرغم تأثیرات مثبت و پرورشی که برای بازیگران به همراه دارد، چالشهای خاص خود را نیز دارد. اولاً، سطح بالای تمرینات فیزیکی و نیاز به استقامت بدنی برای بسیاری از بازیگران مشکلساز است و بسیاری ممکن است نتوانند این سبک سختگیرانه را در طولانیمدت ادامه دهند. 

دوماً، نمایشهای گرتفسکی به دلیل تمرکز بر ارتباط نزدیک با تماشاچیان، محدود بهفضاهای کوچک هستند و در صحنههای بزرگتر تئاتر، ممکن است این سبک به همان میزان تأثیرگذاری نداشته باشد.

جمع بندی و نتیجه گیری

متد گرتفسکی، یکی از رویکردهای منحصربهفرد و تأثیرگذار در بازیگری و تئاتر است که بر استفاده حداکثری از بدن و احساسات درونی بازیگر تأکید دارد. این متد، به بازیگر این امکان را میدهد که به صورت خالص و صمیمانه با مخاطب ارتباط برقرار کند و او را در تجربهای خاص و عمیق شریک سازد. 

با وجود چالشها و محدودیتهایش، این متد همچنان بهعنوان یک منبع الهام برای بازیگران و کارگردانان محسوب میشود و به آنان یادآوری میکند که تئاتر، فراتر از ابزارهای نمایشی، یک هنر انسانی است که در نهایت باید به قلب مخاطب راه یابد.